ماجراهای یلدایی الینا
عسلک من جونم واست بگه که شب یلدا تو خونواده ما یه شب نیست و چند شبه !!! پیش یلدا-خود یلدا-پس یلدا که البته امسال روز یلدا هم بهش اضافه شد شب یلدا خونه بابابزرگ من بودیم و کل طایفه محترم اینجانب اونجا تشریف داشتیم و کلی خوراکی نوش جان نمودیم و زن دایی جون هم مطابق یلدای هرساله کتاب حافظشو گشود و نفری یه فال زدیم تو رگ که الحق دستش شفاست و برای هرکسی متناسب روحیاتش دراومد روز یلدا خونه مادرجون(مامان بابا) شما بودیم بصرف کله پاچه خوری مخصوص یلدا که شما با لذت خاصی میخوردی و خیلی غلیظ میگفتی کللللللله پپپپپپپپپپپاچچچچچچه جمعه شب(پس یلدا) خونه پسردایی من(مهدی خان)بودیم و دوره دایی ها اونجا برگزار شد که آثا...